((قبول،قبول،
خوب دارم بزنید. من پرنده را کشتم. به خدا من گربه ام.)) وقتی تافی یک پرنده را
داخل خانه آورد الی بیچاره خیلی ترسید .
بعد یک موش آورد. اما تافی دلیل این همه داد و قال را نمی فهمید. قربانی بعدی دیگر چیست؟ قربانی ای که قراره است از گربه
رو وارد خانه شود. سرانجام الی دل نازک
می تواند کاری کند که گربه ی عزیزش قبل از این که به دردسر بدتری بیفتد دست از
کار های وحشیانه اش بکشد؟ ماجرای های خنده دار تافی و خانواده ی او از زبان خود
گربه قاتل.
دیدگاه شما
نظرات کاربران ( 0 نظر)