به گزارش روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی در قسمتهای پیشینِ مرور اسناد کتاب تخت جمشید، به امضای قراردادِ تنقیحِ این اثر پرداختیم. در ادامه دو سند را از نظر شما مخاطبان گرامی میگذرانیم. این دو متن روایتگر تصمیمی است در ابتدای دهه چهل، دو سال پس از آماده شدن متن و تصاویر تخت جمشید؛ تصمیمی که میتوانست حیات این کتاب را پیش از انتشار متوقف کند.
در روز دومِ اردیبهشتِ سال 1341، انتشارات فرانکلین نامهای خطاب به بنگاه ترجمه و نشر نوشت که محتوای آن فسخ قرارداد انتشار کتاب تخت جمشید بود. شعبۀ نیویورک در مقام گیرندۀ این تصمیم، گفته بود چون بنگاه ترجمه و نشر کتاب تلاشی برای انتشار تخت جمشید صورت نداده لذا باید قرارداد آن لغو شود؛ قراردادی که در سال 1334 منعقد شده بود و در قسمت اول با عنوان داستان تولد کتاب تخت جمشید مفصل مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه بهتر است نگاهی به متنِ نامۀ 750 بیندازیم.
«عطف به قرارداد مورخ 5/ اسفند/34 با آنکه مدت دو سال است تصاویر کتاب پرسپولیس آماده چاپ میباشد و ترجمۀ کامل آن نیز به آن بنگاه تسلیم شده است، تاکنون هیچ اقدامی برای طبع کتاب مزبور نکردهاید. با کمال تأسف به اطلاع آن بنگاه میرساند که هیئت مدرۀ مؤسسه فرانکلین نیویورک و ناشر اصلی کتاب طی نامهای فسخ قرار داد نشر کتاب مزبور را اعلام داشته است.
علیهذا ضمن لغو قرارداد فیمابین تقاضا دارد دستور فرمائید حسابدار آن بنگاه برای تصفیه حساب حق التألیف کتاب مزبور و همچنین تهاتر سایر مطالبات این مؤسسه در مورد کُتبی که با همکار مؤسسۀ فرانکلین تهران تاکنون نشر یافته است به مؤسسه فرانکلین مراجعه نمایند.»
بیش از دو ماه بعد، همایون صنعتیزاده در نامهای به ایرج افشار خواستار تصفیه مبالغ مربوط به بند الف از ماده 5 قرارداد شده است؛ بندی که بر اساس آن ناشر باید 20 هزار ریال در ازای واگذاری کاغذ و تصاویر چاپ شده را برای 500 نسخه، به مؤسسه فرانکلین پرداخت میکرد. این مبلغ حالا و با لغو قرارداد باید به بنگاه ترجمه و نشر باز میگشت.
«عطف به قرارداد مورخ 5/اسفندماه/1334 راجع به کتاب تخت جمشید با اظهار تأسف از اینکه برای بنگاه ترجمه و نشر کتاب مقدور نیست که به کار انتشار و ترجمه کتاب مزبور دست بزند، همانطور که شفاهاً مذاکره شد بهضمیمه چک شماره 88032 به مبلغ بیست هزار ریال (20000 ریال) را از بابت وجهی که طبق بند الف ماده 5 قرارداد مذکور پرداخت شده بود تقدیم و قرارداد مزبور با رضایت طرفین لغو میشود. لطفا رسید چک را اعلام و قرارداد را عیناً آماده فرمائید.»
به طور حتم برای صنعتیزاده این یکی از سختترین نقاط تصمیمگیری زندگی حرفهای اش بوده است به ویژه که اصلاً او نسخه انگلیسی تخت جمشید را آورد و برای ترجمه به بنگاه سپرد. اما این پایان داستان تخت جمشید نیست. در قسمتهای بعد بیشتر به موضوع انتشار این اثر فاخر خواهیم پرداخت.