بداهتی
که در مواجهه نخست با زمان درک می کنیم و در عین حال دسترس ناپذیری و ابهام در
معنای آن از چه منشانی حاصل می گردد؟ آن معنای گسترده تر و ژرف تر زمان آیا از
خود جهان تاریخ (عالم بشریت) و تاریخ جهان (کیهان) برمی آید؟ اساسا رابطه میان
این دو در بحث از زمان چگونه قابل تبیین است؟ آیا آن طور که ایدئالیستهای
انتقادی می اندیشند، زمان و مکان تنها مقولات نظام دهنده ذهن مایند؟ آیا
زمانمندی هر هستندهای عین خود هستندگی آن است و زمان خود، چنان که هایدگر می
گوید، تمامیت وجود است؟
نویسنده در تلاش برای ایضاح پرسش های مذکور و جست وجوی پاسخ برای آنها کتاب را
ذیل دو مقوله عمده فرایند تاریخی زمان و جنبه های فلسفی ان تنظیم کرده، به گونه
ای که خواننده در مواجهه با مسئله زمان در پرتو اندیشه ای اصیل به گونه ای طرح
مسئله بنیادی و نیز تقریری نوین از بحث دست خواهد یافت. آشتیانی پس از بررسی
فرایند تاریخی بحث زمان از طریق بررسی تطور مفهومی آن در غرب و شرق نزدیک تا
آگوستینوس، و سپس کانت، مانهایم و هایدگر به طور ضمنی به نحوی جامعه شناسی تاریخ
نیز پرداخته است. او در سیری به هم پیوسته و منسجم از رویکرد جهان طبیعی به بیان
خود وی رویکرد جهان شناختی دهرگرایانه پای به عالم اسطوره و تصورات الاهیاتی می
نهد، و در طی مسیر با تحلیل نمودشناسانه دیالکتیکی و هرمنوتیکی به محتوای موضوع
زمان دست می یابد و از
دیدگاه شما
نظرات کاربران ( 0 نظر)