لپ
قرمزی گفت : « گوش صورتی ! آماده باش
گوش صورتی نمیخواست آماده باشد برای همین کتابش را برداشت و فرار کرد زیر
لحاف چل تکهی توی انبار ...و داد زد :« لپ قرمزی گریه گریئو ! اگه من یه شیر
برات بیارم چی ؟ »
شیر؟ یک شیر واقعی برای سیرک لپ قرمزی؟ اما پیدا کردن یک شیر آن هم توی این
دوره و زمانه اصلأ کار آسانی نیست ... البته از این خرگوش های باهوش هم هیچ چیزی
بعید نیست .
دیدگاه شما
نظرات کاربران ( 0 نظر)