گوژپشت نیرومند (آوای روزان) چ1 شمیز

از
همه به مکی می گویند احمق عقب افتاده. و عادت کرده است که مردم از او بترسن و
فرار کننده چون هیکلشی هم افعازهی پسرش استمکی دیوانها گوژپشت عادت دارد که همه
میدایش کنند کوتولهه آدم آهنی و عادت کرده است به اینکه مردم به او ببخندند و
مسخره اش کنند، چون چثه اش خیلی کوچک است و خودش هم فلج است. آدم کوچولو اما
بزرگی به اندازه فیسته مگس و گوژپشت در کنار هم قرار می گیری و گروهی شگست
ناپذیر را تشکیل می دهند. این دو نفر در کنار هم می شوند: گوژپشت نیرومند و حالا
می خواهند بر فراز دنیا راه بروندی گوژپشت نیرومند رومانی است بی فلیر و
پرهیجان، رمانی سرشار از شخصیتهای به یادماندنی که تا مدتها پس از خواندن کتابهه
در ذهن خواننده می ماند.