زندگی
آرام و سادۀ خانوادۀ کلبولد، با شادی ها و غصه های معمول خانوادهای از
طبقۀ متوسط،
یک روز عادی، بی هیچ هشداری بهکلی تغییر کرد. آن روز پسر کوچکشان دیلن، به
شکلی
غیر معمول، صبح خیلی زود برای رفتن به مدرسه از خانه خارج شد. کمی بعد مادر و
پدر به سر
کارهایشان رفتند و چند ساعت بعد فهمیدند در دبیرستان کلمبای ن قتلعامی روی
داده، و هنوز
نگران پسرشان بودند که خبر رسید کشتار کار دیلن و دوستش بوده است.
چقدر احتمال دارد زندگی هرکدام از ما در لحظهای زیرورو شود؟ والدین چقدر
فرزندانشان
را می شناسند؟ اینها و صدها پرسش اساسی دیگر را سو کلبولد در روایت خود از
آنچه بر او و
خانوادهاش گذشت با صراحت و صداقتی حیرت انگیز مطرح میکند.
اگر فرزندی داری د، اگر میخواهید در آی نده بچهدار شوید، اگر کار شما ای
جاب میکند
با نوجوانان سروکار داشته باشید، ی ا اگر تنها می خواهید داستانی متفاوت و
شگفتانگیز از
پیچیدگیهای روابط انسانی بخوانید و به سلامت روان از دیدگاهی تازه نگاه
کنید، این کتاب
برای شما نوشته شده است.
دیدگاه شما
نظرات کاربران ( 0 نظر)