این
کتاب داستان ماشین عجیب و غریبی است که قدرتی جادویی دارد. مرد مخترعی آن را می
خرد و بعد از تعمیر آن با خانواد اش به مسافرت می رود. آن ها در این مسافرت، که
ماشین هدایتشان می کند، با تبهکارانی مواجه می شوند که هیچ پلیسی تا آن زمان
موفق به دستگیری شان نشده بود.
جوغوله ادامه داد:« خوب، می دونین می خوام با شوما و این اتل شیک و پیکتون چی
کار بکنم؟» و خنده بلن بی رحمانه کرد. « عوض چیزهایی من که شوما ها منجر کردین،
می خوام خودتون و همه چیزاتونو با هم منفجر کنم. می خوام می فهمین؟ می خوام سر
اون فیتیله رو آتیش بزنم و سر روشنشو تو باک بنزین ماشین مامانی تون بزارم و
بفرسم هوا! از این کار خوشتون میاد؟ ای، خانواده خوب و کوچولو تو کار مردم فضولی
کن!
دیدگاه شما
نظرات کاربران ( 0 نظر)