تئاتر
به معنای امروزی کلمه از طریق ترجمۀ بینافرهنگی و در جریان تعاملات معاصر
بینافرهنگی و به واسطۀ فرایند جذب و طرد و خودی کردن به فرهنگها راه
یافته
است. مسئلۀ این کتاب بررسی سیر تحولاتی است که تئاتر ایران از طریق
ایجاد
شبکهای از پیوستگی فرهنگی و همزمان بر اساس گسست فرهنگی (دیالکتیک
گسست و پیوستگی) تجربه کرده است. در این تعامل نفوذ قدرت گفتمانی هر
دوره
بر روی درام واجد اهمیت است. از این روی، گسست و پیوستگی در دورههایی
از تاریخ به پدیدههایی مثل چندگانگی فرهنگی منجر شده است، و بنابراین
تقابل
با فرهنگ غالب و یا جلوههای تبادلات بینافرهنگی را شاهد هستیم؛ به نحوی
که
برخی اوقات حتی درک این هنر توسط مخاطب تحت نفوذ قدرت مسلط، گاه قدرت
دیگری، قرار گرفته است.
در ایران تعدادی از استادان و نظریهپردازان نظریۀ نشانهشناسی فرهنگی را
بررسی
کردهاند و تألیفات ارزشمندی در این زمینه به رشتۀ تحریر درآوردهاند، اما
در
زمینۀ تئاتر هیچ گونه اثر مرتبط با این رویکرد تا کنون وجود ندارد. متن حاضر
در
شمار نخستین گامها در پژوهش در این زمینه است.
دیدگاه شما
نظرات کاربران ( 0 نظر)