loader-img
loader-img-2

خاکستر گلها؛ داستان سفر به لبنان (شمیز) چ2

محسن
می گوید: « قاسم کفتری کودکی های تو همان رسول دیوانه نوجوانی من است که روزه
های عاشورا شور می گرفت و محله را می گذاشت روی سرش».
صدای سوت بلبلی از خیابان سالیان دور تا امروز شنیده می شود. قاسم کفتری از
زیر پنجره خانه ما می گذرد و آواز می خواند. ملارم پنجره را می بندد و او را لعن
و نفرین می کند مادرم معتقد است صدای او خواب و آرام پریان را هم پریشان می کند،
چه رسد به آدمها، از بس خوب می خواندا
قاسم کفتری از انتهای یک شب تابستانی می گذرد و می خواندن .
از آتش عشق هر که افروخته نیست با او سر سوزنی دلم دوخته نیست گر سوختهدل نای
ز ما دور که میا
آتش به دلی زنیم کو سوخته نیست و من به گل های آتش گرفته خاک فکر می کنم و به
خاکستر برجای مانده از گلها به خاکستر گلها. 
  • زبان کتاب
    فارسی
  • شابک
    97860012101747
  • سال نشر
    1391
  • چاپ جاری
    2
  • شمارگان
    1500
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    134
  • نویسنده
    مریم صباغ زاده ایرانی
  • ویراستار
    انتشارات علمی و فرهنگی
  • وزن
    168 گرم
  • شناسه محصول
    184738

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
کد امنیتی