مسیر به ثمر رسیدن و به دنیا آمدن یک کتاب هیچوقت مسیر راحتی نبوده و سختیها و ناملایمات و البته نگرانیهای زیادی به دنبال داشته است. همین حالا که در عصر اینترنت و سرعت نفس میکشیم این سختیها به وضوح دیده میشود؛ حال در نظر بگیرید در زمانهای که مدتها طول میکشید تا یک نامه به مقصد برسد این سختیها چندبرابر بوده است. نمونهای از این نگرانیها در نامۀ سهیل آذری به نجف دریابندری مشهود است. بخش زیاد و البته دشواری از کتابی ترجمه شده است، اما به دلیل دوری از وطن، از سرنوشت آن بیخبر است.
یکم اکتبر 1966 (9 مهر 1345)
جناب آقای نجف دریابندری،
سردبیر مؤسسۀ انتشارات فرانکلین
دوست عزیز:
ترجمهی کتاب «تاریخ و میراث امپراتوری عثمانی» را در دو بخش تقدیم داشتم. از اینکه رسید قسمت اول را بیدرنگ لطف فرمودید بسیار متشکرم. ولی پس از تقدیم دومین و آخرین قسمت ترجمه که آن هم با پست هوایی سفارشی فرستاده شد (در روز 7 سپتامبر) و رسید پستخانۀ آن موجود است نامهای از جنابعالی نرسیده است. آدرس من بیش از یک ماه است تغییر کرده و سبب دریافت نشدن نامه شاید همین باشد. به هر جهت بسیار نگرانم و میترسم آخرین بخش ترجمه که دشوارترین قسمت کار بود مفقود شده و به جنابعالی نرسیده باشد. به ادارۀ مرکزی مؤسسۀ شما در نیویورک سر زدم. نامهای در این باره به تهران نوشتند که پاسخ آن هنوز نرسیده است. قسمت اعظم به اصطلاح چرکنویس ترجمۀ بخش آخر کتاب را برای احتیاط نگاه داشتهام، تا اگر این قسمت ترجمه به مؤسسه نرسیده باشد بار دیگر آن را پاکنویس کرده تقدیم دارم. امیدوارم حقیر را راهنمایی فرمایید.
چون اکنون در آمریکا آدرس ثابتی ندارم خواهشمندم پاسخ این نامه را توسط ادارۀ مرکزی مؤسسۀ فرانکلین در نیویورک لطف فرمایید. چند روزی در واشنگتن بودم و با آقای منوچهر امیری ذکر خیر شما میکردم.
ترجمۀ کتاب ویل دورانت ادامه دارد. امیدوارم و میکوشم ترجمۀ آن را به موقع تقدیم کنم.
ارادتمند
سهیل آذری
امیدوارم تاکنون نقصهای ترجمۀ کتاب «تاریخ امپراتوری عثمانی» را مرتفع ساخته و معادل فارسی اعلام را فراهم ساخته باشید.