امروز، پانزدهم اردیبهشت 1400، نخستین سالروز درگذشت نجف دریابندری است. نامی که بیش از هر چیز با عنوان «مترجم» عجین است. جایگاه «مترجمی» با تلاشها و کارنامۀ درخشان او و امثال او بود که اعتبار گرفت. نجف دریابندری یکی از کسانی است که دروازههای ادبیات جهان و علوم انسانی را به روی ایران باز کرد. او بود که همینگوی را در ایران به جایگاه حقیقیاش رساند. او بود که فلسفۀ غرب و تاریخ فلسفه غرب را در ایران شناساند. او بود که...؛ اما ترجمه تنها فعایت او نبود که تأثیر مستقیمش در فرهنگ ایران دیده شد. او مدتها در مؤسسۀ فرانکلین که از پیشگامان نشر در ایران بود مسئولیتهایی داشت که تأثیر مدیریت او در خلق محتواهای بِکر و ارزشمند انکارنشدنی است.
نجف دریابندری در ضمن مسئولیت سردبیری در مؤسسۀ انتشاراتی فرانکلین، به اقتضای کارش با افراد مختلفی نامهنگاری کرده است؛ از همکاران گرفته تا نویسندگان و مترجمان. به همین دلیل سهم او از اسنادِ موزۀ و مرکز اسناد انتشارات علمی و فرهنگی درخور توجه است.
چند روز پیش سندی را درباره یکی از جلدهای تاریخ تمدن با ترجمۀ حمید عنایت منتشر کردیم که آن را میتوانید اینجا بخوانید. و حالا در ارتباطِ نهچندان دور با همین سند، نامهای از نجف دریابندری به حمید عنایت میخوانید که از طنز خاص او، خالی نیست.
41/07/23
دوست عزیز جناب عنایت
نامۀ یازدهم اکتبر شما رسید. قبل از هر چیز باید عرض کنم که بنده خود را دوست شما میدانم و میل دارم که شما هم این افتخار را از بنده دریغ نفرمایید. چون گذشته از آنکه خودم سالها است از دور ارادت دارم دوستان مشترک عزیزی هم داریم که هر یک از آنها برای دوستی ما میتوانند انگیزهای به قول انگلیسیها "بیش از کافی" باشند. منظورم ایرج پزشکنیاست که شاید در این ایام در خدمت شما در لندن باشد و آقای مصطفی بیآزار که اتفاقاً همین دیروز سری به بنده زدند و ضمن صحبت ذکر خیری از شما گرفت و بنده گفتم که آقای عنایت اخیراً درجه دکتری گرفتهاند و ایشان گفتند که از قول من ضمن سلام به او بنویس "آدم شدن چه مشکل دکتر شدن چه آسان!"
بنده گفتم که جرئت چنین جسارتی را نخواهم داشت. گفتند "تو بنویس کارَت نباشد." این بود که بنده نوشتم. تقصیرش بر عهده خود جناب استاد بیآزار.
اما غرض از آن نامه بههیچوجه رنجاندن خاطر شما نبود. تصدیق بفرمائید که مستحق نیش مختصری بودید. حالا اگر بیش از حد دردناک بوده صمیمانه عذر میخواهم. این را هم که نوشته بودید "ظاهراً هم به صلاح بنگاه محترم فرانکلین و هم به صرفه حقیر است که دیگر مزاحمتی برای حضرات فراهم نیاورم" بنده به زودرنجی شما تعبیر کردم. برادر این حرفها کدام است؟ مگر چه شده؟ چه پدرکشتگی با هم پیدا کردهایم؟!
باری چاپ و تجلید کتاب شما بهزودی تمام خواهد شد و نسخههایی از آن را خدمت شما خواهم فرستاد. تتمۀ حساب هم مدتی است حواله شده و امیدوارم تاکنون رسیده باشد.
ارادتمند
نجف دریابندری
به اطلاع شما مخاطبان انتشارات علمی و فرهنگی میرسانیم که بهزودی موزه و مرکز اسناد انتشارات علمی و فرهنگی افتتاح خواهد شد؛ موزهای ارزشمند که اعتبارش را از بزرگان فرهنگ ایران، بزرگانی همچون نجف دریابندری، گرفته است.
نویسنده: مصطفی فرهنگی