به گزارش روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی به نقل از مجله آگاهی نو تا پیش از ورود نفت به چرخة اقتصاد ایران در دورة پهلوی اول، اقتصاد کشور متکی بر کشاورزی بود اما دربارة کشاورزی، به عنوان رکن اصلی اقتصاد، و روستا به عنوان مهمترین بخش حیات اجتماعی ایران دورة قاجار اطلاعات دست اول اندکی در اختیار پژوهشگران این دوره قرار دارد. مهمترین پژوهشهایی که تاکنون در این مورد انجام شده، یکی کتاب «مالک و زارع در ایران» نوشتۀ خانم آن لمتون است که توسط دکتر منوچهر امیری ترجمه شده و بیشتر به مناسبات ساختار تولید کشاورزی و زمینداری میپرازد. دیگری، کتابی است از چارلز عیسوی با نام «اقتصاد ایران دورة قاجار» با ترجمة دکتر یعقوب آژند که کلیات اقتصاد این دوره را مورد بحث قرار داده است.
دربارة اینکه آیا کشاورزی ایران دورة قاجار دچار تغییر شد یا نه و اینکه آیا این تغییرات ساختاری بود یا آنچه روی داد تنها تأیید و زایشی از ساختارهای از پیش موجود بود که در اثر محرکهای بیرونی نظام اقتصاد جهانی نمود یافت، دو دیدگاه متفاوت میان پژوهشگران اقتصاد این دوره بیان شده است. بسیاری از پژوهشگرانی که دربارة کشاورزی ایران دورة قاجار نوشتهاند، به عملکرد داخلی بخش کشاورزی نپرداخته اند و تنها توجهشان را به سهم کشاورزی در صادرات به عنوان بخشی از علایق کلیشان به جنبههای اقتصاد کلان، محدود کردهاند. تنها شمار معدودی از پژوهشگران مسائل این دوره را عمیقتر کاوش کرده و واقعاً تلاش کردهاند تا از چگونگی کارکرد بخش کشاورزی درک درستتری به دست آورند. پژوهشگرانی مانند خانم آن. لمتون دربارة توافقات اجارهداری زمین و جنبههای مالی کشاورزی مطالبی نوشتهاند اما به تغییراتی که در این بخش اتفاق افتاده نپرداختهاند. افراد دیگر مانند وحید نوشیروانی و گد گیلبار که به تغییرات ساختاری این دوره پرداختهاند، بر این باوراند که آنچه طی قرن نوزدهم در بخش کشاورزی روی داد، برای اقتصاد ایران بسیار حیاتی بود. این افراد مسائلی مانند افزایش محصولات نقدی، از دست رفتن استقلال نسبی اقتصادی روستاها، تغییرات الگوی مالکیت زمین و به وجود آمدن کار دستمزدی را که سرشتی ساختاری داشت و حاکی از گذار از کشاورزی به عنوان فعالتی کاملاً معیشتی به سوی کشاورزی بازرگانی بود، مورد بحث قرار دادهاند. همچنین با اشاره به تنوع کالاهای مصرفی زارعان در کل معتقدند اقتصاد ایران تا حدی رشد کرد و وضعیت زارعان بهبود یافت اما افراد دیگری مانند چارلز عیسوی و احمد سیف با تحلیل برخی دادههای دیگر از جمله استناد به کاهش ارزش پول ملی، کسری تجاری مزمن و فزایندۀ ایران تا پایان دورۀ قاجار، ثابت ماندن الگوی مناسبات زمینداری، معتقدند اقتصاد ایران در این دوره دچار رکود یا پسرفت شد و وضعیت معیشتی بخش وسیعی از زارعان بدتر شد. به باور آنها حاکمیت نظام فئودالی مانع تغییرات ساختاری بخش کشاورزی شد و این ایستایی همراه با در حاشیه قرار گرفتن نظام اقتصاد جهانی باعث استثمار هر چه بیشتر زارعان و فرپاشی اقتصاد ایران شد. به باور چارلز عیسوی، ارائة تصویری هر چند کلی از کشاورزی ایران قرن نوزدهم که بیانگر دقیق ترقی در این بخش باشد، دشوار است.
در اینجا ویلم فلور نویسندة کتاب «کشاورزی ایران در دورۀ قاجار»، نظر سومی را مطرح کرده است. او برای پیگیری این پرسش اساسی که تغییرات ساختاری اقتصاد کشاورزی ایران دوره قاجار، چگونه و تحتتـأثیر چه عوامل داخلی و خارجی صورت گرفت، چگونه عمل میکرد و چه سمت و سویی یافت، یک بررسی همۀ جانبه و گسترده دربارۀ ساختارهای داخلی و محرکهای بیرونی آن انجام داده است. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا با ارائة انبوهی از اسناد و مدارک تاریخی تصوری بهتر از سازو کار درونی اقتصاد کشاورزی ایران ارائه دهد و تأثیر عوامل بیرونی اقتصاد جهانی بر این تغییرات را بیان کند.
به نظر نویسنده بهرغم اینکه کشاورزی ایران دورة قاجار در کل رو به رشد بود، و دگرگونی چشمگیری در مورد کالاهای مصرفی زارعان پدید آمد اما همة زارعان به طور یکسان از ارزش افزودۀ بخش کشاورزی برخوردار نشدند. اگرچه زندگی بسیاری از زارعان بهبود یافت اما این رفاه همگانی نبود و حتی آنهایی که از این وضع بهرهای بردند، بهرهمندیشان همیشگی و پایدار نماند. بهعلاوه، این افزایش درآمدها، الزاماً به معنای رفاه بیشتر نبود، زیرا به دلیل افزایش هزینهها، این تغییر در برخی مناطق به بدهکاریِ بیشتر کشاورزان منجر شود. به طور کل اندک معدودی از کشاورزان از رفاه برخوردار شدند اما تعداد زیادی از آنها فقیر ماندند و یا فقیرتر شدند.
نویسنده در دو فصل نخست کتاب، موانع داخلی محدودکنندة رشد اقتصاد کشاورزی از جمله محدودیت راههای بازرگانی، ناامنی نسبی اجتماعی، عدم حمایت دولت از دهقانان و حتی گاهی بهرهکشی خود مأموران و مقامات دولتی از زارعان را در کنار عوامل بیرونی مانند کشش تقاضای جهانی به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. جمع بندی نویسنده از این عوامل متناقض این است که سرانجام بخشهایی از کشاورزی ایران در نتیجه کشش تقاضای خارجی رشد کرد. حتی بهرغم ادامة ساختارهای سهمبری، مالکان نیز برای رفع نیازهای رو به رشد خود ناگزیر شدند تا با تولید بیشتر برای بازار همراهی کنند. فعالیتهای غیرزراعتی خواه به دلیل بدهکاری زارعان و نیاز به منابع درآمدی بیشتر یا رشد جمعیت شهری، افزایش یافت. قطببندی و تخصصی شدن تولید برخی محصولات کشاورزی در مزرهای کشور، برای صادرات به خارج شکل گرفت. به ویژه استان-های شمالی ایران به شدت از لحاظ نوع تولید محصول در مدار تغییر و تحولات روسیه قرار گرفتند.
کتاب «کشاورزی ایران در دورۀ قاجار» با اتکاء به منابع بسیار گسترده، از گزارشهای دست اول سفرنامهنویسان گرفته تا منابع کشاورزی و جغرافیایی این دوره، اطلاعات جامعی را دربارة اقتصاد کشاورزی و حیات اجتماعی جامعة روستایی در اختیار پژوهشگران رشتههای تاریخ و علوم اجتماعی قرار میدهد که در سایر پژوهشهای این دوره به چشم نمیخورد. مباحث این کتاب از شیوههای تولید کشاوزی و آبیاری گرفته تا نحوة خوراک و پوشاک و معیشت روستائیان و کاربرد گیاهان دارویی و صنعتی، بسیار متنوع و گسترده است. از این جهت اطلاعات کتاب میتواند در حوزههای گوناگون پژوهشهای معاصر به عنوان کتابی مرجع مورد استاد قرار گیرد.
از این رو کتاب فلور همچون دایرهالمعارفی است که اطلاعات گوناگونی در اختیار پژوهشگران حوزههای تاریخ و علوم اجتماعی قرار میدهد. پیوست ٩٩ تصویر و 6١ جدول به خوبی گویای آن است که فلور تا چه حد دغدغۀ روشن کردن ابهامات مسائل اقتصاد و کشاوزی عصر قاجار را داشته است. همچنین در ٩ بخش کلی و ٢٩ فصل ِ جزیی ، تمام اجزا و فعالیتهای کشاورزی زارعی و غیرزارعی و فعالیتهای تکمیلی این بخش از اقتصاد و جامعه را مورد بحث قرار داده است. بخشهای این کتاب به شرح زیر است: بخش اول: تجاری سازی کشاورزی، بخش دوم: وضعیت سرزمین، بخش سوم: ماهیت جامعه و اقتصاد روستایی، بخش چهارم: شرایط زندگی روستایی، بخش پنجم: فعالیت های کشاورزی، بخش ششم: محصولات اصلی کشاورزی، بخش هفتم :دامداری و علوفه، بخش هشتم: بخش غیر زراعی، بخش نهم: منابع شیلات وجنگل داری.
کشاورزی ایران در دوره قاجار
ویلم فلور
ترجمه شهرام غلامی
انتشارات علمی وفرهنگی
٧٣٠ صفحه / 219 هزار تومان