loader-img
loader-img-2
میراث‌دارانِ فرهنگ

به گزارش روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی به نقل از مجله آگاهی نو، موزه فرصتی است برای به یاد آوردن گذشته و انتقال خاطرات و تجربیات به نسل‌های آینده، اهالی کتاب سال‌هاست از شکوه گذشته مؤسسه‌ی انتشارات فرانکلین حرف می‌زنند و خاطرات همایون صنعتی‌زاده نشان داد این مرد چگونه با کتاب نهادسازی کرد. فرانکلین آن قدر کتاب مهم چاپ کرده و آن قدر نام‌های معتبر در آن مشغول به کار بوده‌اند، که خشت به خشت‌اش بدل به گنجی ارزشمند شده است. اما با چه شیوه‌ای باید نشان داد چهره هایی مثل همایون صنعتی‌زاده، نجف دریابندری، احسان یارشاطر، کریم امامی، جهانگیر افکاری و هرمز همایون پور چگونه کار می‌کردند؟ افتتاح موزه، معقول‌ترین گزینه است اما همه چیز به همین سادگی نبود. این درست که امضای نام‌های بزرگ، پای کاغذی معمولی، آن برگه را بدل به ورقی ارزشمند می‌کند اما پیشینیان ترجیح داده بودند همه چیز در کف استخری آب و خاک بخورد و کسی توجه نکند بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مؤسسه‌ی کتاب‌های جیبی چه بوده و چگونه انتشارات فرانکلین از صفر تا صدِ چاپ و تولید یک کتاب را بر عهده داشته است.


انتشارات فرانکلینِ گذشته و انتشارات علمی و فرهنگی فعلی، گنجیست که گویی حالا بیشتر قدرش را می‌دانیم. اگر در سال‌های گذشته نام‌های مهم فرهنگ کشور ترجیح می‌دادند از این انتشارات دور باشند و تنها با خاطرات سر کنند، حالا شوراهای علمی گروه‌های مختلف احیا شده و چهره‌های چون احمد سمیعی گیلانی، ژاله آموزگار، فریدون عموزاده خلیلی، هادی خانیکی، مینو مشیری، گلی امامی و نام هایی دیگر پای کار حاضر می شوند و اعتبار از یاد رفته را احیا می کنند.


روز هفتم اسفند 1357 نخست وزیر وقت مهندس مهدی بازرگان حکمی می‌دهد به سیدعلی موسوی گرمارودی؛ بازرگان می‌نویسد: «چون بر طبق تصویب‌نامه هیات وزیران اموال مؤسسه انتشارات فرانکلین متعلق به دولت شده است، به موجب این حکم شما به سمت سرپرست موسسه انتشارات فرانکلین منصوب می‌شوید.» و در ادامه‌اش به ضرورت صورت برداری و تصرفی بر اموال تاکید می‌کند. اما نکته مهم، یک اشتباه کوچک در این نامه است که خیلی زود در نامه‌ی بعدی در تاریخ 13 اسفند 57 به امضای هاشم صباغیان، معاون وقت نخست وزیر در امور انتقال اموال، اصلاح می‌شود. در این نامه نوشته شده: «منظور از سرپرستی مؤسسه انتشارات فرانکلین همان مرسسه‌ی سازمان آموزشی نو مرز است.» حدود یک سال قبل از انقلاب اسلامی، موسسه‌ی انتشارات فرانکلین تغییراتی اساسی به خود دیده بود.
به لطف افتتاح موزه‌ی انتشارات علمی و فرهنگی، این نامه‌ها در دسترس و قاب شده بر دیوار است. تاریخ انتشارات فرانکلین یا علمی و فرهنگی از همین جا تغییر می‌کند. نام‌ها عوض شد و در این سال‌ها این نشر بزرگ عناوین زیادی به خود دید اما بنا و ساختاری که صنعتی زاده‌ی فقید بنیان گذاشت، با وجود تندبادها و مدیریت‌های غلط، دهه‌ها پابرجا ماند. در ادامه گزارش به مسیر پر پیچ و خم هفت دهه‌های این انتشارات می‌پردازیم و آن را مرور می‌کنیم اما پیش از آن باید از نکته ای اساسی درباره‌ی حفظ و انتقال میراث حرف زد. 


نکته‌ی مهم در شکل‌گیری موزه‌ی انتشارات علمی و فرهنگی و دیگر اقدامات ماه‌های اخیر، احیای سنتی میراث‌داری است. چه میراث‌داری از اسناد و نامه‌ها و اشیای گذشته و تاکید بر نام همایون صنعتی زاده و بزرگانی که این بنگاه انتشارات را ساختند، و چه میراث‌هایی معنوی چون مجله‌ی خواندنی و ماندگار کتاب امروز که از نو و باکیفیت اسکن شد و در دو مجلد با چاپی مطلوب دوباره منتشر شد و دوباره می‌توان درباره‌ی یادداشت‌ها و میزگردها و نقدهایش حرف زد و آموخت. تداوم این میراث که به انتشار دوباره‌ی این مجله و تلاش برای زنده نگه داشتن نام‌های پیشینیان ختم شد، اتفاقی مهم است. در دنیایی که بسیاری دوست دارند خودشان نقطه‌ی آغاز تاریخ باشند، عده‌ای از گذشته و اقدامات شایسته‌شان با احترام یاد می‌کنند و چراغی برای آینده می‌سازند. و حتا انتشار مجدد کتاب نفیس «تخت جمشید» پس از پنجاه سال اقدامی اساسی در خدمت فرهنگ و تاریخ ایران بوده است. بنابراین مسئله‌ی میراث‌داری میان هیاهوهای زمانه‌مان مجموعه اقداماتی درخور توجه رقم زده است که یادآوری می‌کند چگونه باید کارهای نیک گذشتگان را حفظ کرد و آنها را به ذهن های نسل های بعدی یادآوری کرد.


مسئله‌ی اول این است که اساساً چرا به مکانی به عنوان موزه‌ی نشر نیاز داریم؟ چرا ثبت و حفظ اسناد یک نشر که به دست و امضای بزرگان فرهنگ و نشر منقش است، اقدامی مهم است؟ فرانکلین را همایون صنعتی زاده بنیان گذاشت. سیروس علی نژاد می‌گوید می‌دانیم که بی تردید هیچ سازمان نشری در ایران به اندازه انتشارات فرانکلین موفق نبوده است، اما به تعبیر همو آن «داستان مهیج» شکل گیری فرانکلین و داستان پیروزی بی چون و چرایش را به تمامی نمی‌دانیم. دقایق و جزئیات و احوال آدم‌ها در این 67 سال فعالیت پوشیده خواهد ماند. حال آنکه به دانستن همین دقایق است که محتاجیم. با جزئیات و دقیقه‌هاست که جهان شکل می‌گیرد.


ما نه حالِ صنعتی زاده را در آن نخستین روز می‌دانیم، نه از دشوارترین روزی که در فرانکلین بر او رفته، آگاهیم، صنعتی‌زاده کتاب‌ها را فراهم آورده، پای زریاب خویی را بدان گشوده، پای غلامحسین مصاحب را، منوچهر انور را. مگر ما غیر از این اشیای خاموش و کاغذهای رنجور و زرد و نازک چه داریم در تاریخ نشر؟ مگر در دقایق نشر و کتاب سازی جز دست نوشته‌های نجف دریابندری و کریم امامی به یکدیگر جای حرف دیگری مانده؟ و در آماده سازی کتاب و ویرایش چه داریم برتر از دست خط سمیعی گیلانی و برگه‌های کار میرشمس الدین أدیب سلطانی و اسناد به جامانده از تلاش‌ها و اثرگذاری‌های احسان یارشاطر و باستانی پاریزی و سیمین بهبهانی و سید جعفر شهیدی و بهاء الدین خرمشاهی و فروغ و...؟
در انتشارات فرانکلین روایت هر کتاب در آنچه در سنت فرانکلینی بدان «پرونده کتاب» می‌گویند، ثبت می‌شده است؛ به دقت و درستی و نظم. پیوسته و مستمر. به حوصله و به صبر. سنتی که تاکنون ادامه یافته، چندان که هر پرونده ماجرای تکوین یک جهان است.
این‌ها را داریم و نداریم، ما نیاموخته‌ایم از این اندوخته‌های عظیم بیاموزیم. اهمیت سند بر ما روشن نیست، چنان که اهمیت تاریخ. ما بلدیم به گذشته افتخار کنیم اما نیاموخته‌ایم چگونه گذشته را به حال بیاوریم. و چگونه گذشته را به آینده بسپاریم. پیشینه درخشان و بی‌نظیر انتشارات علمی و فرهنگی سبب شد مدیریت این مجموعه تصمیم به ایجاد موزه و مرکز اسناد علمی و فرهنگی بگیرد.

 

بخش عمده‌ای از اولین حرکت‌های موثر، ابتکاری و ماندگار در نشر ایران مانند مقابله و ویرایش ترجمه، تولید فنی کتاب به شکلی نوین، ایجاد آتلیه هنری و ... کنار نهادسازی‌هایی که به پیشرفت نشر کمک شایانی کردند مانند تاسیس چاپ افست، کارخانه کاغذ پارس، سازمان کتابهای درسی و... از رهگذر فعالیت‌های این موسسه پدید آمدند. اهتمام خاص به اهمیت متن و محتوای کتاب‌ها سبب شد بخشی از بهترین ترجمه‌ها، تألیف‌ها و تصحیح‌ها در این انتشارات به ثمر برسد و برگزیده‌ای از سرآمدان آثار ادبی جهان، منابع دست اول و مرجع در زمینه ایران شناسی و ادبیات فارسی در این موسسه عرضه شود.


انتشارات علمی و فرهنگی بنا به رسالت فرهنگی خود با ایجاد موزه و مرکز اسناد کوشیده است میراث معنوی نشر را حفظ و زمینه‌های مطالعات و پژوهش درباره این اسناد را فراهم کند. اسناد بجامانده از یک عمر فعالیت درخشان این موسسه بهترین دستمایه برای تدوین بخشی از تاریخ نشر و توسعه کم نظیر آن در هفتاد سال اخیر است.


هر برگ از نامه‌های اداری و شخصی، صورتجلسه‌ها، اساس نامه‌ها و قراردادهایی که در این مجموعه وجود داشته است، مانند ورق زر حفظ، مرمت، طبقه بندی و تصویربرداری شده است تا ضمن نمایش عمومی در دسترس پژوهشگران نیز قرار گیرد. بیش از سیصد هزار سند متنوع از نخستین روزهای فعالیت انتشارات در آغاز دهه سی شمسی تا سال‌های اخیر بررسی، مرمت، طبقه بندی و تصویربرداری شده است. همچنین کتاب‌خانه انتشارات، شامل حدود پنج هزار جلد کتاب منتشر شده از نخستین روز فعالیت آن تاکنون احیا شده است.


فایل‌های صوتی کلاس های درس بزرگانی نظیر هرمز وحید، عبدالحسین آذرنگ، هرمز همایون پور در زمینه ویرایش، نسخه پردازی، کتاب آرایی و همچنین تمامی فیلم‌های آموزشی و پژوهشی بازآفرینی و طبقه بندی موضوعی شده است. در موزه انتشارات هدایای ارزشمندی از طرف صاحبان اثر و نویسندگان و مترجمان بزرگ ایران زمین به یادگار نگهداری می‌شود.
دلایل اتفاق تلخی که در سال های اخیر در حفظ این اسناد و کتابخانه و آرشیو انتشارات علمی و فرهنگی روی داده و کتاب خانه و آرشیو و اسنادی که در سال 1395 از بین رفته، بر ما روشن نیست، نمی‌دانیم آیا آنچه روی داده، از سر سهو و سهل‌انگاری بوده، یا رها کردن هزاران برگ سند و دفاتر مالی و فروش کتاب های ارزشمند و انبار کردن صدها جلد کتاب دیگر نشر در استخر و انبار در چاپخانه سرخه حصار به عمد بوده است و برای امحای آثار گذشته. فرقی هم نمی‌کند، و متاسفانه تعدادی از این کتاب‌ها و اسناد از دست رفته است. اگرچه نمیدانیم چه تعداد. از این روی، راه اندازی موزه و مرکز اسناد و احیای کتابخانه انتشارات علمی و فرهنگی از همان دی ماه 1398 در صدر برنامه‌های انتشارات واقع شد و به رغم مسائل موجود و شرایط کرونایی و دشواری‌های ناشی از آن، ساماندهی به آرشیو و اسناد اولویت یافت. لذا پس از بررسی‌های اولیه و امکان سنجی‌های مقدماتی طرح اولیه‌ای مدون شد و ضمن أخذ مشورت‌ها و نظرات تخصصی از سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، فیلم خانه ملی ایران و سایر صاحب نظران تکمیل شد. این برنامه حول سه محور اصلی صورت عملیاتی یافت: 1. راه اندازی مرکز اسناد، شامل اسناد مکتوب و داده های دیداری و شنیداری و دیجیتال، 2. راه اندازی کتابخانه و آرشیو، 3. تاسیس موزه

در گام نخست حجمی انبوه از اسناد در هیات تلی از کاغذهای آسیب دیده و آشفته و خاک خورده از محل انبار به انتشارات منتقل شد. گروهی از همکاران باسابقه و آشنا به سوابق و موضوع با تلاش بی وقفه کار ساماندهی را در مراحل چهارگانه ا. غبارزدایی و مرمت، 2. بررسی، 3. طبقه بندی و 4. آرشیو به انجام رساندند.
در طبقه بندی اسناد حتی الامکان سعی بر حفظ نظم سابق بوده است، و در موارد غیر آن طبقه‌بندی موضوعی صورت گرفته و بیش از 250 هزار برگ سند در بیش از 360 زونکن در موضوعات آثار و پدیدآورندگان، مالی، اداری و حقوقی و بیش از 5000 پرونده کتاب مربوط به این قریب به هفت دهه دسته بندی و اسکن شد و کار کدگذاری تخصصی جهت بهره برداری از این گنجینه در حال انجام است. همچنین نسخه دیجیتال این اسناد برای حفظ و نگهداری و همچنین استفاده پژوهشگران و علاقه‌مندان به سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران سپرده شد.


از دل این پروژه عظیم و بی نظیر در تاریخ نشر کشور، به ایده تدوین مجموعه‌ای رسیدیم در خصوص ثبت تجربه و پروژه نگاشت مربوط به اسناد و آرشیو کتاب‌های نشر در هفت دهه فعالیت در قالب چهار عنوان کتاب (اسناد، کارنامه نشر، تاریخ مصور طراحی جلد و زنان نشر) که در حال انجام است. در بخش داده‌های دیداری (فیلم و ویدئو) و داده‌های شنیداری (مصاحبه‌ها و کلاس‌های آموزشی) نیز گام‌های مهمی برداشته شده و فهرست نویسی این آثار انجام شده، و فیلم‌های موجود به دلیل فقدان تجهیزات نگهداری در انتشارات، طی توافقنامه‌ای با فیلم خانه ملی ایران، ضمن دیجیتال‌سازی برای نگهداری در اختیار آنها قرار گرفت. کلیه مصاحبه‌ها نیز به صورت مکتوب درآمده و کار ویرایش آنها به پایان رسیده است. این مصاحبه‌ها در موضوعاتی چون تاریخچه انتشارات، نحوه آماده سازی آثار، معماری ساختمان کنونی انتشارات و استودیوهای صدا و راه اندازی چاپخانه تنظیم شده است.

 

در این بخش از گزارش مروری داریم بر تاریخ هفت دهه‌ای نشری که در دل تاریخ شکل گرفت و بارها ادغام و ترکیب را تجربه کرد و در همه‌ی این سال نویسنده‌ها و مترجمانی بنام بر جلد کتاب‌های خود دید. بنگاه ترجمه و نشر کتاب با هدف اولیه برگردان و چاپ کتاب‌های مهم جهان به زبان فارسی به پیشنهاد احسان یارشاطر تاسیس شد. بنگاه ترجمه و نشر کتاب، بعد از اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و انتشارات دانشگاه تهران، سومین موسسه در نوع خود بود که با استفاده از حمایت حکومتی۔ دولتی فعالیت خود را آغاز کرد. کتاب‌های بنگاه در قالب مجموعه‌های گوناگون (بیش از 16 مجموعه ) و با سیاست‌گذاری انتشار برای مخاطبان متنوع منتشر شد. چاپ متون مهم و کهن زبان فارسی با تصحیح متخصصان نام آور ایرانی ترجمه آثار شاخص فارسی، متون کهن یا متون معاصر به زبان‌های ملل دیگر؛ ترجمه دایره المعارف اسلام به زبان فارسی و تکمیل مداخل آن درباره ایران از جمله فعالیت‌هایی بودند که به تدریج در دستور کار بنگاه قرار گرفتند.


احسان یارشاطر، در جایگاه استاد دانشگاه‌های تهران و کلمبیا و همچنین مدیرعامل بنگاه ترجمه و نشر کتاب، طرح‌های دیگری را نیز در دهه 1350 خورشیدی آغاز کرد که بعدها به صورت‌های مختلف خارج از بنگاه منتشر شدند: طرح تدوین دانشنامه‌ای کامل درباره ایران به زبان انگلیسی به نام ایرانیکا، طرح ترجمه مجلدات تاریخ الرسل و الملوک نوشته طبری به زبان انگلیسی، طرح انتشار «مجموعه مطالعات ایرانی» و «مجموعه ادبیات نوین فارسی» به زبان انگلیسی از جمله این طرح‌ها بودند.


ارکان اصلی و اجرایی بنگاه هیات مدیره، مدیرعامل، مشاور عالی، بازرس، هیات مرور و مقابله، امور چاپ، پخش و توزیع، حسابداری و دفتر بودند، نهاد بالادستی بنگاه در ابتدا سازمان املاک و مستغلات پهلوی (1337-1333) به عنوان حامی بود. از سال 1342، بنیاد پهلوی (1337-1357) و سپس بنیاد علوی (1357-1360) بنگاه را اداره می‌کردند. بنگاه برای پیشبرد طرح‌ها بخشی از بودجه را از فروش انتشارات تامین می‌کرد و برای برخی طرح‌ها از پشتیبانی مالی شرکت ملی نفت و سازمان برنامه و بودجه و گاه دیگر موسسات استفاده می‌کرد. مسئولیت اصلی اداره بنگاه با مدیرعامل بود. احسان یارشاطر تا سال 1357 این مسئولیت را بر عهده داشت اما در برخی بازه‌های زمانی، اداره امور به وسیله قائم مقام بنگاه انجام می‌گرفت. بهرام فردوشی، عبدالحسین زرین کوب، ایرج افشار، جعفر شعار، حسن ذوقی و عبدالله سیار، به ترتیب قائم مقام و معاون بنگاه بودند.


بعد از انقلاب اسلامی در سال 1357، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ابتدا تحت سرپرستی بنیاد علوی و سپس بنیاد مستضعفان (و جانبازان) قرار گرفت. اوایل سال 1360، چند کتاب با عنوان «بتونک» (سرنام بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد. دی ماه 1360، بنگاه ترجمه و نشر کتاب منحل و مرکز انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی جایگزین آن شد.


انتشارات فرانکلین مستقر در نیویورک، با هدف ترجمه و انتشار کتاب‌های آمریکایی به زبان کشورهای در حال توسعه (غالباً غیرانگلیسی زبان) فعالیت خود را آغاز کرد. شعبه فرانکلین تهران به عنوان دومین شعبه این مجموعه (بعد از شعبه قاهره در مصر) با مدیریت همایون صنعتی زاده تاسیس شد. البته رویکرد فرانکلین تهران از ابتدا انتخاب آگاهانه آثار متناسب با شرایط ایران آن زمان بود. موسسه کتاب‌ها را اعم از ترجمه و تألیف، پس از آماده سازی، در اختیار ناشران مایل به انتشار قرار می‌داد و کتاب با نام و نشان آن ناشر و البته درج عبارت «با همکاری موسسه انتشارات فرانکلین» در صفحه حقوقی اثر منتشر می‌شد.


در فرآیند آماده‌سازی بخش‌های متعددی درگیر بودند که به تدریج بر گستره تخصص‌های آنان افزوده شد. دو بخش مهم موسسه به این شرح بودند: 
1.    بخش ادیتوریال (ویرایش) که وظیفه ارزشیابی کتاب ترجمه ویرایی (مقابله متن اصلی و ترجمه)، نمایه سازی، نمونه خوانی، تصحیح غلط‌های چاپی، تهیه یادداشت‌ها برای معرفی کتاب و غیره را بر عهده داشت. مهم‌ترین مسئولان، به ترتیب، منوچهر انور، نجف دریابندری، محمود بهزاد، حمید عنایت و کریم امامی بودند.
2.    بخش تولید فنی و هنری که وظیفه آن تصویرگری، صفحه آرایی، طراحی جلد و روکش، نظارت بر چاپ و صحافی و سایر کارهای فنی و هنرهای گرافیکی لازم برای نشر بود، مسئول این بخش هرمز وحید بود. سرمایه‌‌های انسانی آموزش دیده در این موسسه به تدریج گسترش فعالیت‌های  موسسه انتشارات فرانکلین در داخل و خارج از ایران، از جمله تلاش برای چاپ کتاب‌هایی به زبان عربی و اردو با سه رنگ چاپی، افزایش ظرفیت چاپخانه و همچنین ارتقای کیفیت کارها و دستگاه‌های چاپ را پدید آورد و بنابراین، راه اندازی چاپ خانه‌ای جدید و مجهز در برنامه قرار گرفت.

 
شرکت افست در تیرماه 1336 با سرمایه‌ای سه میلیون تومانی، که بخشی از آن با فروش یک هزار سهم یک هزار تومانی تامین شد، آغاز به کار کرد. سازمان شاهنشاهی، خدمات اجتماعی و تعدادی از ناشران از جمله انتشارات امیرکبیر، ابن سینا، طهوری و دانش سهامداران اصلی شرکت بودند.


و اما سازمان کتاب‌های جیبی؛ انتشار کتاب در قطع جیبی، هم خارج از ایران و هم در ایران دوره قاجار، سابقه داشت اما تلاش برای چاپ این قطع از کتاب با هدف پایین آوردن قیمت و افزایش شمارگان کتاب‌های یکی از مهم‌ترین وقایع نشر پس از جنگ‌جهانی دوم بود. موسسه انتشارات فرانکلین و همایون صنعتی زاده نیز با چنین هدفی اقدام به تاسیس سازمان کتاب های جیبی و انتشار کتاب در قطع 11 در 16/5 سانتی متر کردند. در سال‌های نخست فعالیت این سازمان، کتاب‌های ناشران گوناگون، که پیش‌تر میزان مخاطبان و جذابیت موضوع آن آثار اثبات شده بود، برای انتشار انتخاب می‌شدند.


کتاب‌های جیبی در اندازه کوچک، کم وزن و کم حجم، با جلد نرم مصور و رنگی با کاغذ کاهی سبک و به قیمت ارزان و مناسب با سازوکار فروش متفاوت ارائه می‌شدند. عرضه این کتاب‌ها در فروشگاه‌های بزرگ، دکه‌های مطبوعاتی و کیوسک‌های کنار خیابان، ایستگاه‌های حمل ونقل و پایانه‌های مسافرتی و شماری از مراکز فرهنگی مثل سینماها دسترسی به آنها را ممکن می‌کرد. قیمت مناسب و شرایط اجتماعی و فرهنگی دهه‌های 1340 و 1350 ایران اقبال گسترده برای کتاب‌های جیبی را در پی داشت. شمارگان هر کتاب در قطع جیبی در هر نوبت چاپ حداقل 10 هزار نسخه بود و برخی آثار بیش از 100 هزار نسخه فروش رفتند.


با گسترش اقبال به این نوع کتاب‌ها بعد از داستان‌های پلیسی و ماجراجویانه، به تدریج برخی کتاب‌های ادبی و فلسفی از نویسندگان ایرانی نیز در قطع جیبی منتشر شد. اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350 تلاش شد با انتشار کتاب‌های شکیل‌تر و جذاب‌تر در قطع‌های جیبی اندکی متفاوت مانند جیبی قلمی، جیبی پالتویی، جیبی کیفی و البته با قیمت‌های بیشتر، بازار گسترده کتاب‌های جیبی حفظ شود که چندان موفق نبود.


مدیریت سازمان کتاب‌های جیبی، به ترتیب، با داریوش همایون، مجید روشنگر و جهانگیر افکاری بود. بعد از 9 سال فعالیت، سازمان کتاب‌های جیبی در سال 1348 با عنوان شرکت سهامی انتفاعی ثبت و در سال 1355 از موسسه انتشارات فرانکلین جدا شد و به فروش رسید.


اما سازمان آموزشی نومرز چگونه پدید آمد؟ بنیادنامه این سازمان که در حقیقت جانشین موسسه انتشارات فرانکلین شده در 1356/5/19 ثبت شد. مراحل انتقال دارایی‌ها، حقوق، تعهدات، قراردادها، طرح‌ها و برنامه‌های موسسه انتشارات فرانکلین به این سازمان بر اساس موافقتنامه بین موسسه انتشارات فرانکلین نیویورک با سازمان آموزشی تومرز در 1356/6/29 انجام شد. در اساسنامه این سازمان تازه تاسیس، هدف آن افزایش علاقه مردم ایران به تاریخ و فرهنگ ایران، گسترش تعلیم و تربیت، علوم، فنون، اقتصاد، ارتقای مقام و منزلت و رفاه ایرانیان، توسعه فعالیت‌های مشابه در سایر کشورهای نیازمند به همکاری‌های فنی ایران و غیره از طریق انتقال مواد آموزشی، انتشار و توزیع آنها اعلام شد.


سازمان آموزشی نومرز، به دلایل گوناگون و البته از مهم‌ترین آنها وابستگی فعالیت اصلی‌اش یعنی چاپ و انتشار کتاب‌های درسی مدارس به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، با تغییراتی در اساسنامه در سال 1356 تحت سرپرستی سازمان خدمات اجتماعی در آمد. فعالیت در زمینه کتاب‌های درسی و همچنین همکاری با دانشگاه آزاد ایران تنها عملکرد این سازمان تا زمان تغییر نام به سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی در 1358/3/5 بود.
ریاست سازمان، قبل از انقلاب اسلامی سال 1357، به ترتیب با علی اصغر مهاجر، رضا رزم آرا، علی محمد شاپوریان و بعد از انقلاب از تاریخ 1357/12/7 تا 1358/3/5 با سیدعلی موسوی گرمارودی بود.


پس از انقلاب اسلامی ایران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب سه سال با مدیریت «بنیاد علوی» (بنیاد مستضعفان) به فعالیت خود به صورت محدود ادامه داد. به دنبال تحولات ساختاری کلان، ضرورت ایجاد تمرکز و تجمیع نهادهای دارای کارکردهای موازی، تعدادی از موسسات فعال در حوزه های علم، دانش و فرهنگ در مجموعه وزارت فرهنگ و آموزش عالی سازماندهی شدند. بنگاه نیز با هدف تلاش برای «نیل به اهداف علمی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران» همزمان با تغییر نام به مرکز انتشارات علمی و فرهنگی زیرمجموعه وزارت علوم شد. در زمان تصویب نخستین اساس نامه (1363/5/21) با تغییر جایگاه مرکز انتشارات علمی و فرهنگی به شرکت دولتی وابسته به وزارت علوم، قطع حمایت‌های مالی دولت رسمیت یافت که ضمن تاکید بر ضرورت بازده اقتصادی مجموعه، راهکاری برای افزایش استقلال مرکز در گسترش فعالیت‌ها بود.


در اساسنامه مرکز مهمترین وظایف چاپ و نشر تحقیقات و تتبعات دانشمندان و نویسندگان ایرانی و خارجی، نشر متون جدید و قدیم معتبر فارسی و عربی، ترجمه آثار علمی سودمند خارجی به زبان فارسی و برعکس، انتشار کتاب‌های درسی و کمک درسی در رشته‌های گوناگون دانشگاهی، چاپ و نشر کتاب‌ها و سفارش‌های موسسات تابعه وزارت علوم و غیره از تعریف شد. اما بیشترین حجم فعالیت‌ها تا سال 1373، پس از بازنشر تدریجی آثار پیشین و آغاز انتشار چند مجموعه جدید، صرف انجام سفارش‌های گسترده و متنوع بخش‌های گوناگون وزارت علوم در حوزه چاپ و نشر بود. مجموعه فعالیت های مرتبط با چاپ و نشر کتاب‌ها در بخش «شورای فرهنگی» هدایت می‌شد.


سازمان آموزشی نومرز، بعد از 464 روز فعالیت رسمی به جای موسسه انتشارات فرانکلین با وقوع انقلاب اسلامی سال 1357، به انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی تغییر نام داد. 14 ماه بعد، مدیریت آن به وزارت فرهنگ و آموزش عالی واگذار شد (1359/4/25). تا سال 1361، همچنان مهمترین وظیفه این انتشارات چاپ و انتشار کتاب‌های درسی مدارس کشور بود. بر اساس اساسنامه ثبت شده در سال 1367، محوریت بسیاری از فعالیتهای انتشارات به امور دانشگاهی داده شد.


نقل مکان از انتشارات علمی و فرهنگی به ساختمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی از ابتدای سال 1373 آغاز شد. در چند سال اول پس از ادغام، تلاش‌ها برای همسو کردن به ساختار، مجموعه‌ها، مدیران و کارکنان و در ایجاد ثبات مدیریتی بود. تعیین رویکرد کلان شرکت در چاپ آثار به عنوان ناشر تخصصی سه یا ناشر عمومی و همچنین ساماندهی شماری از بخش ها در تغییرات ساختار جدید لازم بود. به تدریج سیاست انتشار کتاب‌های درسی با دانشگاهی و آثار صرفا تخصصی و علمی کم رنگ شد. تلاش‌ها برای ایجاد اعتبار و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی متناسب با پیشینه طولانی 80 سال فعالیت انتشاراتی تاثیرگذار دو مجموعه، هم‌زمان با تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران در اواخر دهه هفتاد خورشیدی تحولاتی جدید را پدید آورد.


واگذاری 51 درصد از سهام شرکت به سازمان تامین اجتماعی ساختار دولتی آن را تغییر داد. قراردادها و سفارش‌های جدید باعث به کارگیری ظرفیت‌های کامل چاپخانه‌ها، پرداخت بدهی‌ها و افزایش سود شد. جدا شدن بخش‌هایی از انتشارات‌ها و ایجاد سه شرکت تابعه خودگردان «شرکت بازرگانی کتاب گستر، چاپ و نشر کتیبه و فرهنگ فیلم تهران» از دیگر تغییرات مهم بود. افزایش بازده سرمایه، حضور گسترده‌تر در عرصه‌های خصوصی و غیردولتی تخصص‌گرایی، تاکید بر لزوم روزآمدی و پاسخگویی به تحولات فناوری و همپا شدن با سرعت تغییرات اجتماعی از اهداف ایجاد شرکتها بود. انتشارات، با توانی بیشتر، چاپ آثار فاخر، کتاب‌های دوره ای، برگزاری مراسم بزرگداشت، مسابقات قصه نویسی و بازگشت دوباره و موثر به عرصه کتاب های نوجوان و جوان را به انجام رساند.

در سال‌های بعد شماری از برنامه‌ها بازنگری، ساختارهای جدیدی مثل شورای علمی ایجاد و بر حرکت متمرکز برای تحقق اهداف هفتگانه جدید شرکت تاکید شد.
تلاش برای ایجاد و گسترش نشر الکترونیک (کتاب لوح فشرده و کتاب صدا)، حضور موثر در نمایشگاههای کتاب در داخل و خارج، خصوصا نمایشگاه در کشورهای هم زبان، نمایشگاه‌های کتاب فرانکفورت و کتاب کودک بولونیا همراه طرح ترجمه معکوس آثار، افزایش تعاملات بین نهادی و انعقاد تفاهم نامه‌ها و انتخاب پیاپی انتشارات به عنوان ناشر برگزیده نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در دهه هشتاد محقق شد.
این انتشارات در دو سال پیاپی میزبان نخستین و دومین اجلاس بین المللی ناشران جهان اسلام بود. در سال‌های بعد، ضمن ایجاد تغییرات در ساختار انتشارات، تلاشی ویژه برای مرور و بازخوانی انتقادی میراث گذشته همراه پاسداشت یادگارهای مهم انتشارات علمی و فرهنگی صورت گرفت. با استفاده از تجربه دهه‌های دور این انتشارات، موضوعات و محورهای تخصصی کتاب‌ها بازبینی و موضوعات جدید از جمله مطالعات میان رشته‌ای به محورها افزوده شد. حجم و تعداد قراردادها رشد یافت. در کنار آن، قطع کتاب و طرح و ساختار جلدها تغییر کرد. از تغییرات مهم ساختاری در دهه پایانی این قرن، واگذاری سهام وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به سازمان تامین اجتماعی و تملک کامل این سازمان بر انتشارات بود. همچنین چاپ کاغذی دفترچه تامین اجتماعی نیز در این دوره متوقف شد.
توجه بیش از پیش به خواسته‌های فرهنگی و علمی جامعه در انتخاب آثار، روزآمدسازی انتشارات از جمله آغاز طرح تولید کتاب‌های صوتی و کتاب‌های الکترونیک (تولید و انتشار بیش از 2000 کتاب الکترونیک در همکاری با مراکز دیگر در سال 1400)، تولید، چاپ و انتشار 406 عنوان کتاب در سال 1399 (چاپ اول و تجدید چاپ)، استفاده از تکنولوژی‌های جدید واقعیت مجازی و واقعیت افزوده در حوزه کتاب کودک و نوجوان، اجرای بیش از 30 طرح مسئولیت اجتماعی در نقاط مختلف کشور و تجهیز کتاب خانه‌های مناطق کم برخوردار با هدف ایفای مسئولیت اجتماعی انتشارات علمی و فرهنگی در زمینه آگاهی بخشی و ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی، دعوت از متخصصان و استادان صاحب تجربه برای حضور بیشتر و موثرتر در سیاست گذاری انتشارات و احیای برخی ساختارها و شوراهای قدیم، اجرای طرح هویت بصری جامع، آغاز طرح تاریخ شفاهی سازمان تامین اجتماعی «یک سده بیمه گری»، ایجاد دانش فنی برای ثبت تجربه و پروژه نگاشت مربوط به اسناد و آرشیو کتاب‌های نشر در هفت دهه فعالیت در قالب چند کتاب با موضوعات اسناد، کارنامه نشر، جلدها و زنان، از تحولات مهم سال های اخیر است. 

موزه انتشارات چه چیزهایی دارد؟


موزه انتشارات علمی و فرهنگی مکانی است برای نمایش منتخبی از اسناد، اشیا و آثار یادآور کوشش‌های حدود دو دوره چهل ساله از دو ناشر پیشرو، نوآور و تحول آفرین در صنعت و هنر نشر ایران که میراث آنان همچنان زنده و پابرجاست. از همین رو، در این موزه، نه «گذشته»، بلکه «امروز» و «آینده» چاپ و نشر ایران را به نظاره در آورده‌ایم. آنچه اینجا گرد آمده، تنها گوشه‌ای از تلاش‌های چهار نسل از کارکنان و باشندگان فعال در این مجموعه یادگارهای حضور و مراودات نویسندگان، مؤلفان، مصنفان، مصححان و مترجمان و بیش از 1000 نفر از چهره‌های شاخص علمی و فرهنگی و مفاخر ایران و جهان و همچنین برگ‌هایی اندک از قریب به 5000 جلد کتاب
چاپ شده در این انتشارات است. این موزه تلاش خواهد کرد در ادامه راه، با برگزاری نمایشگاه‌ها و رویدادهای ادواری و تخصصی و همراهی در نشر پژوهش‌های مرتبط، به معرفی دستاوردهای این بخش از میراث نشر ایران و همچنین فعالیت‌های نو در قالب تازه‌های انتشارات بپردازد.
رضا دبیری نژاد، موزه‌دار درباره‌ی پروژه‌ی موزه‌ی نشر می‌گوید: موزه انتشارات علمی و فرهنگی اما پاسخی است به انقطاع فرهنگی در تاریخ معاصر. وقتی اندیشیده می‌شود اسناد معاصر مربوط به تولیدات فرهنگی یا به دلیل قدمت اندک یا به دلیل به نتیجه رسیدن تولید و محصول ارزش ماندگاری ندارند و می‌توان آنها را حذف و معدوم کرد، آن گونه که اسناد مربوط به کتب و بنگاه‌های پیشینی انتشارات علمی و فرهنگی دور ریخته شده و در استخری یافت می‌شوند. اوراقی که اسناد فرآیندی و پیدایش کتاب‌ها و فعالیت افراد و موسسات فرهنگی مختلف بوده‌اند و حالا بعد از چند دهه می‌توان در گشتن میان آنها به امضاها، و نامه‌ها و قراردادهای مختلف از افراد سرشناس و فرهنگی رسید؛ افرادی که حالا نامشان با بود و نبودشان خاطره انگیز است؛ اسنادی که بخشی از تجربه‌های فرهنگی معاصر را می‌توان در لابه لای آنها یافت و بازخوانی کرد؛ اسنادی که در وهله نخست یک مجموعه سندی، روایی هستند که می‌توانند مجموعه آرشیوی و مطالعاتی را شکل دهند. اما از مجموعه می‌توان یک سرمایه فرهنگی را به تماشا نشست؛ سرمایه‌ای خاموش که می‌توان با روایت آن را به صدا درآورد و حیاتی دوباره بخشید. موزه انتشارات علمی فرهنگی اینک یک نگاه است که می‌توان آن را توسعه داد؛ توسعه در نگاه موزه‌دارانه ایرانی، توسعه در برخورد با تاریخ فرهنگی معاصر، توسعه برای نهادهای همانند و مناسبات بین سازمانی که می‌تواند فضای جدیدی را در حوزه میراث فرهنگی در معنای بسیط آن پدید آورد.

دیدگاه شما
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
کد امنیتی