به گزارش روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی به نقل از خبرگزاری ایرنا، الکترا (Electra) شخصیتی در افسانههای یونان باستان است. زمانی که مادر او، پدرش آگامنون را میکشد، الکترا برادرش، اورستس را از خانه بیرون میکند تا نجاتش دهد. سالها بعد الکترا و برادرش انتقام قتل پدرشان را از مادر میگیرند.
در این نمایشنامه اورپید شاهد روایت و داستان دیگری درباره الکترا خواهد بود. این بار او با یک دهقان ازدواج کرده است و سالها از برادرش جدا مانده است، به طوری که هنگام بازگشت اورستس، او را به یاد نمیآورد. اوریپید و سوفوکل هر دو در نمایشنامههای الکترا مساله انتقام فرزندان را پیش میکشند اما الکترا به عنوان فردی که خواهان برقراری عدالت است و از فکر خیانت به پدرش نمیتواند لحظهای آسوده باشد، قابل احترام است.
الکترای اوریپید زنی شوهردار است و اتفاقات داستان در فضایی دور از کاخ جریان دارد. در این نمایشنامه از هنجارهای و کلیشههای جنسیتی هم استفاده شده است، برای مثال الکترا صحبت کردن دختر با مردان غریبه را ناپسند میداند.
مقدمه مترجم
سوفوکل بزرگترین درامنویس دنیای قدیم است که هنوز تا به امروز فردی جز شکسپیر نتوانسته با پایه عظمت مقام او در شعر و درام برسد. وی در سال 495 پیش از میلاد در قصبه کولونوس از توابع یونان متولد شده است و بیش از نود سال عمر کرده است. سوفوکل یکی از خوشبخت ترین مردانی بوده که قدم به این عالم نهاده است زیرا عمر دراز و سلامت مزاج و قدرت و تمول و شهرت و ذوق بی همتا همه را با هم جمع داشته است، با وجود این وی یکی از ناراضی ترین و بدبین ترین افراد روی زمین بوده است و این بدبینی او نسبت به زندگی در سراسر آثار وی منعکس است.
درام به سبک و روشی که امروز در میان ما معمول است از ابتکارات سوفوکل است، چنان که پیش از این اشاره شد که درامهای اولیه یونان عبارت از خواندن پارهای اشعار غنایی یا حماسی از طرف دسته خوانندگان کر بوده است و هیچگونه جنبش و حرکت تئاترال در آن دیده نمیشده است. اشعار سوفوکل بسیار روان و شیواست و نمونهای از بهترین اشعار اعصار قدیم است که امروز هم تعبیرها و استعارههای او دلنشین است و به مذاق خواننده شیرین میآید. آنچه که در نوشتههای سوفوکل بیش از همه جلب توجه میکند، سادگی و روانی انشاء و تعبیرات او است و نوشتههای او از همان مقوله انشایی است که ما به فارسی آن را سهل و ممتنع می نامیم. از این نظر تا به حال هیچ یک از نویسندگان بزرگ مغرب زمین به پای او نرسیدهاند که با عبارتهایی اندک، حداکثر مطلب آن هم مطالبی چنین عمیق را بیان کند.
در بخشی از زبان الکترا میخوانیم:
«شب تیره پرستار اختران زرین! شبها این آوند را بر سر میگذارم و از چشمه آب میآورم. به راستی من آن اندازه خوار نیستم. اما برآنم تا بیداد آیگیستوس را به خدایان بنمایم. من برای پدرم به آسمان بیکران ضجه میزنم. مادرم آن تینداریایی ملعون، مرا از خانه راند تا شویش را مدیون خود سازد. او برای آیگیستوس فرزندانی دیگر آورده است و از این رو اورستس و من در چشمش بیمقداران خاندانش هستیم.»
دهقان: چرا چنین است؟ دخترک بینوا که تو برای من دچار رنج و زحمت شوی. تو که با ظرافت بالیدهای؟ چرا وقتی به تو میگویم، از این کار دست نمیکشی؟
الکترا: من تو را دوست خود و برابر با خدایان میدانم. این موهبتی برای میرندگان است که به گاه بدبختی کسی مانند تو را بیابند تا مرهمی برای زخمهاشان باشد. بر من است تا میتوانم بار از دوش تو بردارم. با این که از من نخواستهاند در کشیدن بار زندگی با تو انباز شوم، آن را برایت سبکتر میسازم. تو به قدر کفایت در بیرون از خانه رنج میبری، بر من است تا به کار خانه برسم. وقتی کشتگری از کشتزار به خانه میآید، برایش خوشایند است که همه چیز را به سامان بیابد.
دهقان: اگر این در سر توست به کارت برس. در حقیقت چشمه خیلی دور از این خانه نیست. سپیده میزند. من رمه را به صحرا میبرم و زمین را کشت میکنم. هیچ مرد تنآسایی نمیتواند بی رنج و زحمت زندگیاش را بگذراند، حتی اگر هماره نام خدایان بر لبانش باشد.
(تکتک بیرون میروند؛ اورستس و پیلادس به درون میآیند.)
ترجمه نمایشنامه های سوفوکل به فارسی
ترجمۀ فارسی نمایشنامههای سوفوکل از روی ترجمۀ انگلیسی آن به قلم واتلینگ به عمل آمده است که آخرین ترجمه سوفوکل به زبان انگلیسی است و در 1953 میلادی منتشر شده است. نگارنده میکوشد تا آنجا که مقدور باشد در ترجمه از سبک اصلی کتاب منحرف نشده و لحن کلاسیک نمایشنامهها را حفظ کند، اما البته به هیچ وجه نمیتوان ادعا کرد که این ترجمهها به کلی بی عیب و نقص است و مترجم معتقد است که اصلا تا شخصی زبان یونانی نداند، نمیتواند ترجمه کامل و بی نقص از متون یونانی به فارسی بیاورد. نکتهای که لازم است، چندکلمه درباره آن توضیح داده شود، موضوع ترجمه کُر است، به طوری که همه میدانند که کُر آواز دسته جمعی صنف های مختلف است که در نمایشنامههای قدیم یونان خوانده شده است و متاسفانه کلمه جامعی که مقصود اصلی را کاملا برساند در فارسی وجود ندارد.
گفتنی است، کتاب الکترا نوشته سوفوکل با ترجمه محمد سعیدی توسط انتشارات علمی و فرهنگی چاپ نهم، در شمارگان 500 چاپ و روانه بازار نشر شده است.