به نقل از گاردین، بدون تلاشهای پیتر دیویسون که در هفتههای اخیر، در سن 95 سالگی درگذشت، دانش ما از زندگی و آثار جورج اورول بیاندازه اندک بود. دیویسون در یک کار ویرایشی که حدود سه دهه و نیم طول کشید، خود را به صنعت یکنفره اورول تبدیل کرد: کتاب 20 جلدی او «جورج اورول: مجموعه آثار (1998)» به درستی به عنوان یکی از موفقیتهای صنعت نشر در اواخر قرن بیستم به شمار میرود.
این موفقیت بیشتر از این نظر قابل توجه است که کار دیویسون به عنوان یک محقق آثار اورول تا اواسط دهه 50 زندگیاش آغاز نشده بود و در سنی که بیشتر پژوهشگران و دانشگاهیان به دوران بازنشستگی و آسایش میرسند، دیویسون روزی هشت ساعت روی آثار مردی کار میکرد که او را بزرگترین نویسنده عصر خود میدانست.
«اورول پژوه» شدن دیویسون، بسیار غیرمنتظره بود. او یک ربع قرن را به تدریس ادبیات در دانشگاههای بیرمنگام، لمپیتر و کنت گذرانده بود، در متون ادبی دوره الیزابت تخصص داشت و به تلاش خستگیناپذیر، شهره بود.
در سپتامبر 1981 و کمی قبل از بازنشستگی پیش از موعد، تام روزنتال، مدیر نشر سکر اند واربرگ با او تماس گرفت و از او پرسید که آیا او آماده است تا به شش رمان اورول و سه اثر غیرداستانی وی که در زمان حیاتش منتشر شده بود، نگاهی بیندازد. قرار انتشار به سال 1984 افتاد.
روزنتال به دیویسون اطمینان داد که کار زیادی لازم نیست. از سوی دیگر، دیویسون درگیر کار تطبیق دادن کتابها با حدود 50 نسخه موجود و نیز دستنوشتهها شد. دیویسون در ابتدا به ازای هر جلد 100 پوند دستمزد میگرفت. این قرارداد اولیه منجر به شکلگیری پروژه بزرگ جورج اورول و گردآوری و تصحیح مجموعه آثار او شد.
اواسط دهه 1980 مطالعات آثار اورول اندک بود. برنارد کریک، یک کتاب بیوگرافی با عنوان «جورج اورول: یک زندگی (1980)» نوشته بود و یان آنگوس و سونیا، بیوه اورول نیز مجموعه چهار جلدی گردآوری شده شامل مطالب روزنامهنگارانه، مقالات و نامههای اورول (1968) را با یکدیگر ویرایش کردند، اما انتظار میرفت تعداد زیادی مقاله جمعآوری نشده و نامهنگاریهای از دست رفته، در آینده کشف شود.
دیویسون با کمک همسرش، شیلا که خود را وقف پروژه کرد و نیز با کمک دستیارش به نام آنگوس و با صرف حقوق بازنشستگی خود، کار گسترده روی آثار اورول را آغاز کرد.
17 سالی که طول کشید تا هر 20 جلد این مجموعه به چاپ برسد، با برخی فاجعهها همراه بود. سه کتاب اول تا سال 1986 عرضه نشدند و باید خمیر میشدند زیرا چاپخانهها از نسخه اصلاحنشده متون دیویسون استفاده کرده بودند. بعدها نیز این نسخه، شش بار از سوی ناشرانش نادیده گرفته شد (سکر در لندن، هارکورت بریس جووانوویچ در نیویورک) ولی دیویسون بدون توجه به این برخوردها به کار خود ادامه داد. فاجعه بعدی وقتی بود که در سال 1995 پزشکان به او توصیه کردند عمل قلب انجام دهد.
در نهایت در سال 1998 این کتابها در هر دو سوی اقیانوس اطلس عرضه و با ستایشهای بیانتهای مخاطبان روبهرو شدند، گویی شهرت و اهمیت دیویسون به اندازه موضوع کتابهایش بود. مایکل شلدن، یکی دیگر از زندگینامهنویسان اورول، میگوید: «در آمریکا چنین پروژه عظیمی احتمالا صدها هزار دلار بودجه دولتی دریافت میکند اما دیویسون مجبور بود با چند هزار پوندی که از سوی ناشران بریتانیایی و آمریکایی به او داده شده، هزینههای کار خود را تامین کند. فقط می توان از خدمات فداکارانهای که این محقق بریتانیایی به اورول کرده است شگفتزده شد.»
کاغذهایی که پس از ارسال نسخههای نهایی از سوی دیویسون به ناشر باقی مانده بود، نیم تن وزن داشت. حاصل کار او بهسرعت در قالب کلاسیکهای انتشارات پنگوئن به چاپ رسید و مجموعهای از دیگر کارهای اورول نیز پس از آن منتشر شد. این آثار شامل مجموعهای از خاطرات پاورقی شده اورول (2009)، نامههای او («زندگی در نامهها(2010)»)، «اورول گمشده(2006)» و «دیدن چیزها همانطور که هستند(2014)»، منتخبی از روزنامهنگاریهای اورول و نوشتههای دیگرش بود.
تصور میشود مجموع آثار دیویسون بیش از 100 جلد باشد. او در سال 1999 برای خدمات به ادبیات انگلیسی نشان افتخاری امپراتوری بریتانیا و چهار سال بعد، مدال طلای انجمن کتابشناسی را دریافت کرد.
همسر پیتر دیویسون در سال 2017 درگذشت. پس از آن دیویسون، اعضای خانواده و گروهی از مراقبان محلی از او مراقبت میکردند. یکی از آخرین حضورهای عمومی او در مراسم رونمایی از مجسمه اورول در محوطه بیرونی بیبیسی در سال 2017 بود. این محقق ادبی، متولد 10 سپتامبر 1926 بود و 16 آگوست امسال درگذشت.